فراز های از زند ه گی یهودان در افغانستان
داکتر . و .ع . خاکستر داکتر . و .ع . خاکستر

 

از کوچه گل فروشی تا کوه زیتون در اسراییل

۱۲ دسامبر ۲۰۰۵ / میدان هوایی کابل :

پیکرسرد و به شد ت تکیده شده ى "اسحاق لی وی " يكى از آن دو تا آخرين بازماندگان  "موسایی" کابل را ، در هواپیمای کوچکی جادادند تا به اسراییل انتقال داده شود. اين جريان براى افغان ها نه شگفتى ايجاد كرد و نه اهميت خاصى داشت و براى همين، كارمند هاى  دیپلومات با آگاهى بر حساسیت مسله، انتقال جسد را بى سر و صدا تدارك ديدند. اما "جامعه ى یهودان افغان " در اسراییل، او را به عنوان  " نماد پاسدار دین "  با شکوه تمام ، در کوه زیتون که  آرامگاه بلند آوازه ای  است ، به خاک سپرد.  خبرنگاران بی شماری گرد آمده بودند ،"کان مری " خبرنگار روزنامه لاوتسف روندشاه ،از "هنر زنده ماندن " پیرمرد ۷۷ ساله در کابل بی سر وسامان ،با شگفتی تمام  نگاشت: اسحاق لی وی یک یهودی بود که بی هیچ ترسی، در مقام یک ملاى مسلمان نشسته بود .او با نبشتن تعویذ و آنهم با آیاتی از قرآن ، برای زنانى كه به شدت  به خرافه باور داشتند ، و در  پی "سپید بخت" شدن بودند، امرار معاش مى كرد و با ستانیدن چند افغانی و گاهی هم درخواست مرغى كه پر هاى سياه داشت و نماد شرارت پنداشته میشد، زندگى اش را پيش مى برد. بارى اين مرغ پس از آن كه گردن زده و پخته مى شد، بر خوان "اسحاق ولى وى" مى نشست. [۱۱.۰۴.۲۰۰۴]

 

۱۸۹۲ ترسایی / هرات

 

"یوسف گل " نخستین پناه گزین یهودی افغان ،توانست در سال ۱۸۹۲پس از یکسال سفر از هرات تا  فلسطین ،نخستین رهگشاه " موساییان "به شدت منزوی افغانستان ، به سرزمین یهودان آتیه گردد.همان جا بود که "کوین هراتی"معروف به ملا کویین و یا " ملا جان " ، سمت روبین یا " بزرگ موسایان " افغان و بخارایی ها را ، در یافت واما شش ماه بعد ، به کابل برگشت وامیر حبیب الله ،با وقوف بر " موسایی " بودن و حساسیت مسلمانان واما به خاطروسعت اطلاعات و دانش او ، سمت مشاوریتش را در دربار به او عطا کرد. افراطی های مسلمان  اطراف شاه ،از این بدعت برآشفتند و بی استیذان امیر ، " ملاجان " را [ سال ۱۹۱۳] به قتل رسانیدند.بعد ها  خانواده ای " شاول گل " ازیهودان هرات ، نخستین " کلیمیان " بود که توانستند اولین و نیز دومین " کنیسه یهودان افغان" را بنیاد گذارند و با ایجاد " دیگ معاونت "  توانستند به پناه گزینان تازه وارد افغان ،به نحوی مساعدت نماییند." متاتیا گردشی " مشهور به ملا گردشی در سال از آموزگاران وینی هرات دوباره به هرات باز میگردد تا دگران را ،به سرزمین موعود فرا خواند و از خود یک سفرنامه برجا میګذارد .

 

۱۹۲۲ ترسایی /بازهم هرات

 

روبین یعقوب سیمانتوف [جد همین" سیمانتوف  که  به عنوان آخرین باز مانده  موسایی افغان  در جهان شهره گشته است ] با همزادگاه یانش در فلسطین پیوست،مهاجرت او به عنوان " بزرگ موسایی ها " ، انگیزه ای شد برای هراتی های  کلیمی ،تا با خانواده های ساکن فلسطین بپیوندند ،  که بانمایه " نخستین موج پناه گزینیان یهود افغان " برجسته گردیده است.

 

۱۹۲۷/هرات

بزرگان کنیسه در هرات توافق کردند که نباید کودکان  "تورات باور"  باکودکان مسلمان ،هم صنف وهم مدرسه باشند. تا مبادا به اسلام روی آورند.در سال  ۱۹۳۶ ترسایی بود که  پس از انتشار قانون تعلیم اجباری کودکان ،دستور کنشت کلیمان نقض گردید و کودکان اجازت یابیدند با مسلمانان هم سبق و هم درس شوند.دوستی دارم که در مدرسه استقلال آشنای " کلیمی باور " داشته است بنام " سوات " [ سال ۱۹۵۵]که نخست او  و بعدخانواده او در اسراییل پناه جستند.و تا دیر ها با او مکاتبه داشته است وراضی از زنده گی ودرس و تعلیم وراحتی های بی شمار.

 

 

 

۱۹۶۵ ترسایی / ارگ کابل

دولت کابل پس از سالها ، رسما موافقت کرد ، پناه جویان کلییمی  که  مایل به اقامت در اسراییل باشند ،میتوانند مجوز خروج در یافت کنند .چند صد خانواده از هرات و مزارشریف،غزنی و کابل ، با وساطت  و مساعدت افغانهای ساکن اسراییل ،موفق به خروج از زادگاه شان گردیدند. من اما هیچ سند و یادکرد تاریخی را نیابیدم که ،به این مسله پرداخته باشد. وآنانیکه در زادگاه ماندند ،از خدمت زیر بیرق معاف گردیده و اما در مقابل ،وادار به پرداخت " مالیه ويژه " گردیدند.و متوازی به آن از ورود " دسته های صهیونیستی " اسرایییلی  که به قصد آگاه کردن و نوعی تماس با همباوران سخت منزوی شان  در افغانستان ، در تکاپوی  ورود بودند ،جلوګیری گردید،

 

 

۱۹۹۶ ترسایی /کابل و دو یهودی ناسازگار

 

ناسازگاری در زنده گی روزمره آن دو بازمانده "کلیمی " ، سیمنتوف واسحاق  لی وی ،و تهمت زدن بر همدگر از جمله اتهام "جاسوسی برای اسراییل " و یا اداره "فاحشه خانه " و چه و چها ، سبب شده پای آنان بار بار ، به  اداره ای های  امنیتی طالبان بکشد.طالبان از شکایات واهی و هرازگاهی آنان ، به ستوه می آیند و هردو را به زندان می افگنند  و با خشونت تمام  " تنها کنیسه و خوابگاه  آنانرا در کوچه " گل فروشی " تاراج میکنند.حاصل انهمه کشمکش ها، بسا گران تمام میشود : ناپدیدشدن دو " زنگ مطلای کنیسه و "جاد " نقره ای که ظاهرا مربوط به سلطه ماقبل اسلامی بوده است .  ادراه "حفظات ارزش های یهودی "در اسراییل ،برای باز یابی آنها یک میلیون یورو مکافات گذاشته است.سیمینتوف پس از "یورش طالبان " بر " کنیسه " که در پی اشتباه هردو شان به وقوع پیوسته بود، به ازبکستان رفت و با یک یهودی در تاشکند ازوداج کرد و با دو دختر و همسرش به افغانستان برگشت و اما همسر او ،تاب کابل بی اب و برق را نیاورد و به اسراییل پناه گزید  . او با آنکه از فرزندانش احوالی ندارد ، کابل را بر " تل ابیب " ترجیع میدهد ،مساعدت های پولی و نیز دریافت مواد خوراکی کنزرف شده  از خارج ،سبب شده است زنده گی را هر چند به تنهاهی ، اما دلگرم کننده بیابد و با مسلمانان بی شماری دوست شود. صفت " آخرین یهودی "  و تنها پاسدار کنیسه ،خنده ای افتخار زا را، از روی لبانش دور نمی سازد و پنج سال پس از مرگ "اسحاق لی وی " هنوز از او به زشتی ،یاد میکند.

\

 

۲۰۱۰ ترسایی / تل ابیب

 

 اداره احصایه " تل ابیب " در میان گذارده است که ،در نمایه شناسنامه ۲۰۰۰۰ از ساکنان کشور اسراییل ،کشور مبدا را افغانستان قید کرده اند. نسل دوم و سوم این پناه گزینان ،با چنین " مشخصه " ، یاداشت نگردیده است و نمی توان به ارقام واقعی دست یابید . چهار کنیسه در همرهی با ایرانی ها  و بیشتر "بخاراییان " به آنان تعلق دارد وبا سرود های که در " انزوای افغانستان و نبود مراوده ، دست نخورده مانده است ،رنگ شرقی کنیسه را ،نمادین کرده است. در مجموعه ای "نیایش کلیمان " با نمایه "سروده های کلیمان افغان و بخارا " به این مسله اشاره های کار شناسانه گردیده است.

 

آویزه ها :

•در اوایل دهه ۵۰ در افغانستان حدود چهل هزار یهودی در افغانستان تخمین زده میشد.                •کنشت و یا کنیسه [عبری]در اصل  نیازشگاه یهودان  است و اما مسلمانان آنرا به عبادتگاه غیر مسلمانان نیز اطلاق میکنند                                                                                         °کنیسه ای کلیمان  در کوچه گل فروشی واقع است و کوه زیتون در تپه های اطراف یوروزالیم / اورشلیم

• قدیمی ترین سنگ نبشته کشف شده در افغانستان بر میگردد به ۷۵۲ ترسایی که با عبری و قسما فارسی از مشخصات  فرد درگشته ،یاد گردیده است.

• یهودان را در افغانستان بنام " موسایی" و یا " جهود " که شکل تغیر یابیده " جهودا" لاتین است ، یاد میکنند و در ایران و تاجکستان بنام " کلیمی " .که مبتنی است بر آیات قرآن ، اینکه "جضرت موسی کلام به کلام با خداوند حرف زده است " .                                                                                                                        

•از یهودان هرات چهار کنیسه یا سیناگوگ بر جای مانده است به نام های :ملا اشور که با همان مهماری و دست نخورده به مسجدی مبدل گشته است بنام " مسجد جامع حضرت بلال " ، دومی  " یو هاو " که چهار سال پیش بنا بر تقاضای دولت اسراییل از آمریکا ، از مجرا های غیر دواتی ، بسیار کارشناسانه باز سازی گردیده و جز آثار فرهنگی پر بیننده ای هرات در امده است ،سومی بنام "گول" و یا " غول" ، چهارمی که نام ندارد ، در حال باز سازی است و بیشتر به قصد حفظ مهماری ابدات تاریخی .و نیز قبرستانی است در حومه هرات و در محله فیروز اباد ، معروف به " فبرستان موسایی ها " که به شدت آسیب دیده است.                              

• یهودان بجارایی اطلاق میشود به آنانیکه پس انقلاب اکتبر [بیشتر بین سالهای ۱۹۲۲ تا ۱۹۲۸ ]،از مناطق اطراف بخارا به افغانستان کوچیدند.

 

یادداشت:این نبشته قبلا در ساست وزین فردا نشر گردیده است.

 

نبشته ای بالا بر منابع زیر تکیه کرده است :

·       Ariel / Eine Zeitschrift für Kunst& Literatur in Israel /Juden in Afghanistan

·       Der Letzte jede von Afghanistan  / Kann Merey                   

·       Iranian Jewish community

 

• گزارش رادیو زمانه از آثار به جامانده از یهودان در هرات و گفت و شنود با آفای اجمل مسوول حفظ آبدات تاریخی

• نگاه کنید به کلپ های ویدیویی در سایت " یوتیوب " از آخرین دو باز مانده کلیمیان در کابل


April 30th, 2010


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
مسایل تاریخی